«بازی»؛ لبه‌ی تیغ باورپذیری

جدیدترین یافته های پزشکی را در وبگاه تخصصی پزشکی مشاهده نمایید.

«بازی»؛ لبه‌ی تیغ باورپذیری

«بازی»؛ لبه‌ی تیغ باورپذیری https://ijmarket.com/blog/بازی؛-لبه‌ی-تیغ-باورپذیری/ ایجی مارکت Wed, 03 Nov 2021 12:58:22 0000 فیلم و هنر https://ijmarket.com/blog/بازی؛-لبه‌ی-تیغ-باورپذیری/

مجله نوا، ساسان گلف باز مردم دنیا که این روزها با سریال هایی مثل «بازی ماهی مرکب» پرطرفدارتر شده اند، در چند فصل اخیر و سال های قبل چند بار «بازی تاج و تخت» را تماشا کرده اند که قبلا «بازی های خنده دار» بود. مایکل هانکه در دو نسخه (1997 و 2007) حضور داشته …

منبع :
«بازی»؛ لبه‌ی تیغ باورپذیری

مجله نوا، ساسان گلف باز

مردم دنیا که این روزها با سریال هایی مثل «بازی ماهی مرکب» پرطرفدارتر شده اند، در چند فصل اخیر و سال های قبل چند بار «بازی تاج و تخت» را تماشا کرده اند که قبلا «بازی های خنده دار» بود. مایکل هانکه در دو نسخه (1997 و 2007) حضور داشته است و احتمالاً قبلاً بیننده «بازی اشک» نیل جردن بوده است. این افراد احتمالاً بر این باورند که زندگی و دنیای جلوی چشمانشان نوعی بازی و متأسفانه این نوع مرگ است. به نظر می رسد که زندگی مردم در قرن بیست و یکم مانند یک بازی یا یک بازی بود. دلیل چنین احساساتی را باید از جامعه شناسان و کارشناسان سیاسی و اقتصادی جویا شد، اما هر چه هست در عناوین و مضامین فیلم های معروف ساخته شده در سال های اخیر دیده می شود و نمونه بارز این فیلم ورود به قرن جدید است. تولید شده است؛ فیلم بازی در سال ۱۹۹۷، همان سالی که هانکه «بازی‌های کمدی» اکران شد.

«بازی» به کارگردانی دیوید فینچر که در زمان تولید آن 15 سال سن داشت، ساخته شد. فینچر تا آن زمان پیش از این ویدئوهای کوتاه زیادی به خصوص تبلیغات و تبلیغات ساخته بود و دو فیلم خوش ساخت «بیگانه و» و «هفت» را روانه بازار کرده بود و با سومین فیلم موفق نام خود را در بین بهترین ها تثبیت کرد. کارگردانان مهم سینما در سال‌های بعد فیلم‌هایی چون باشگاه مبارزه، اتاق امن، زودیاک، پرونده عجیب بنجامین باتن، شبکه‌های اجتماعی، دختری با خالکوبی اژدها، دختر گمشده و راهب ساختند. .

نیکلاس ون اورتون (مایکل داگلاس)، رئیس بازی، یک بانکدار ثروتمند سانفرانسیسکو است که حرفه ای موفق دارد اما زندگی شخصی او کاملاً بی معنی است. خاطره خودکشی پدرش در خانه مجلل دوران کودکی که نیکلاس در آن زندگی می کرد هنوز او را ترک می کند و همسرش را طلاق می دهد. پدر نیکلاس در چهل و هشت سالگی خودکشی کرد. در چهل و هشتمین سالگرد تولد نیکلاس، برادرش کنراد (شان پن) که چندان با استانداردهای زندگی خانواده اش مطابقت نداشت و نیکلاس مدت زیادی بود که او را نمی شناخت، آمد و از او خواست که به شرکت بپیوندد. خدمات ورزشی و تفریحی را به مشتریان ارائه می دهد. صدا زدن. اما نیکلاس می فهمد که یک نقشه خطرناک و مرگبار ادامه دارد.

بسیاری از فیلم های ترسناک بر اساس مفهوم “توطئه یا فریب” ساخته شده اند. اما شالوده دیوید فینچر برای «بازی» مثلث «توطئه، زمینه، مقدمه بر زمینه» است و همین موضوع تفاوتی اساسی بین این فیلم و دیگر آثار این ژانر ایجاد کرده است. خود دیوید فینچر در مصاحبه با ایندیپندنت به این تفاوت اشاره کرد: «فیلم‌ها معمولاً با بیننده توافق می‌کنند که «ما به شما وفادار هستیم و هر چیزی که بعداً به شما نشان دهیم معنا و مفهوم دارد». اما ما این کار را نکردیم. در این مورد مهم این است که اطلاعات در فیلم چگونه منتشر می شود و در اختیار بیننده قرار می گیرد.» او با پذیرش این رویکرد ریسک‌های بزرگی کرد، زیرا همیشه بر لبه تیغ صادق بود و خطر از دست دادن اعتماد بیننده را به فیلم و فیلمساز و در سینما به‌عنوان زندگی و جامعه از دست داد. اعتماد به معنای از دست دادن همه چیز است. با این حال، فینچر با درس هایی که از استاد تلخ، آلفرد هیچکاک آموخته بود، بر این آزمون دشوار غلبه کرد، اما تمام اعتبار این موفقیت را نباید به کارگردان داد (اشتباه بزرگی که طرفداران نگاه نویسنده به سینما تقریباً همیشه انجام می دهند) . و در این مورد نباید از نقش فیلمنامه نویسان و بازیگران به ویژه شخصیت اصلی غافل شد.

فیلمنامه «بازی» توسط جان برانکاتو و مایکل فریس شش سال قبل از تولید و فروش در استودیو مترو گلدوین مایر نوشته شده بود. نویسندگان اولین پرده از منابع ادبی متعددی الهام گرفته‌اند، از کافکا با «آزمایش» تا دیکنز و «شب کریسمس» و مطمئناً برای تماشای الگوهای سینمایی مانند جورج روی هیل. فیلمنامه در Propaganda Films با کارگردانی فیلم Jonathan Masto و بازیگرانی مانند Kyle McLaughlin و Bridget Fanda ارائه شد. با این حال، ساخت فیلمنامه متوقف شد و شرکت سازنده دیگری به نام پلی گرام، فیلمنامه را بر عهده گرفت. جاناتان ماستو مدیر تولید فیلم شد و دیوید فینچر را کارگردانی کرد که از اندرو کوین واکر، فیلمنامه نویس فیلم موفق قبلی خود “هفت” (15) کمک گرفت تا “شخصیت شخصیت ها بر اساس شخصیت های مایکل داگلاس” را بازنویسی کند.

مایکل داگلاس که در فیلم‌های ترسناکی چون «سندرم چینی»، «جاذبه مرگبار» و «مکاشفه» بازی کرد و در سال‌های بعد نیز در فیلم‌های ترسناکی مانند «جنایت بی‌عیب» ظاهر شد و از این فرصت برای طبیعت و شخصی‌سازی استفاده کرد. نشانه‌های ستاره‌ای که او برای خود ساخته بود، او را به این باور رساند که در نهایت به آن ایمان بیاورد. علاوه بر داگلاس، برخی از بازیکنان حمایت کننده نیز به خوبی انتخاب شده و دستچین شده اند. از جمله شان پن، دبرا کارا اونگر در نقش کریستین، جیمز ریبرن در نقش فینگلد، کارول بیکر در نقش السا و آرمین مولرشتال در نقش بائر. فینچر با توجه به این بازیگران و به خصوص مایکل داگلاس توانست حجم معقولی از ورود اطلاعات و تعلیق های گام به گام و مداوم را در طول دقیقه 7 فیلم حفظ کند و تماشاگر را همیشه راضی نگه دارد. و احساس گیجی. همیشه آن را همانطور که باید نگه دارید. این فیلم شهرت هنری و جشنواره ای به دست نیاورد، اما با استقبال خوب تماشاگران مواجه شد و توانست در گیشه مژه هایش را از آب درآورد و جایگاه فینچر را تثبیت کند.

به اصطلاح “نظریه بازی” توسط ریاضیدانانی مانند جان ون نویمان در اواسط قرن بیستم در تجزیه و تحلیل ریاضی و ساخت مدل های تصمیم گیری منطقی ایجاد شد. با توسعه این نظریه در طول دهه ها، کاربردهای زیادی در زمینه های مختلف دانش از زیست شناسی گرفته تا اقتصاد، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و فلسفه یافت شد. این نظریه همچنین زمینه ای را فراهم می کند تا اسکرین نویسان بازی «بازی» به توطئه و شکل اسطوره ای تئوری های توطئه اشاره کنند که در دهه های اخیر به تدریج قدرت گرفته و در زندگی اقشار وسیعی از جامعه وجود داشته است. مخاطبان «بازی» می توانند نفس راحتی بکشند یا از اینکه در قلمرو قهرمان داستان نیستند خوشحال شوند، اما مطمئناً به اتفاقاتی که ممکن است در پشت صحنه رخ دهد فکر می کنند.

این فیلم را در نماوا ببینید

منبع :
«بازی»؛ لبه‌ی تیغ باورپذیری

منبع :https://ijmarket.com
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.